کمیت. (ناظم الاطباء). چندی. مقابل کیف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چندی. مقدار. (فرهنگ فارسی معین). - کم و کیف، چگونگی. (ناظم الاطباء). چند و چون، از کم و کیف امری آگاه شدن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ، در اصطلاح منطق، یکی از مقولات عشر ارسطو. عرضی که اقتضای انقسام کند به ذات خویش و آن یا منفصل است چون عدد و یا متصل. متصل خود یا قارالذات مجتمع الاجزاء است و آن مقدار منقسم به خط و سطح و ثخن است که آن را جسم تعلیمی نیز گویند، و یا غیرقارالذات است و آن زمان باشد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از مقولات عرضی است و آن عرضی است قابل انقسام بالذات و بر دو قسم است: یکی متصل و دیگری منفصل. کم متصل عبارت از امتدادی است که میان اجزای مفروضۀ آن تماس و برخورد بوده و در حدود مشترک باشندو کم منفصل برعکس آن است و هر یک بر دو قسم اند. یا حقیقی و یا غیرحقیقی. و کم متصل یا ثابته الذات و قارالاجزاء است یا نه اول عبارت از خط و سطح و جسم است و به قول اخوان الصفا به اضافۀ مکان است و دوم عبارت از زمان است. وکم منفصل بر دو نوع است که عدد و حرکت باشد. بعضی اقوال و اصوات را از نوع کم منفصل می دانند. صدرالدین گوید: اینان اشتباه کرده اند و مبنای آنها بر این است که کم اعم از متصل یا منفصل یا قارالذات خط و سطح وجسم و منفصل غیر قارالذات است یا غیرقارالذات. متصل غیر قارالذات زمان و متصل قارالذات اصوات و اقوال است و قارالذات اعداداند. (فرهنگ علوم عقلی سید جعفر سجادی ص 494) : هیولای اول بیان کن که چیست سوءالم ز کم و ز کیف و چراست. ناصرخسرو. گفتا به چشم سر بتوان دید کیف و کم گفتا به چشم سر نتوان دید فضل و فر. ناصرخسرو. - کم متصل، در اصطلاح منطق مقدار متصل. (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی قبل (اصطلاح منطق) شود. - کم منفصل، در اصطلاح منطق مقدار منفصل. (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی قبل (اصطلاح منطق) شود