جدول جو
جدول جو

معنی کلیه

کلیه
(کُ یَ)
گرده. و کلوه مانند آن و کلیتان تثنیۀ آن و کلیات مانند آن و کلیتان تثنیۀ آن و کلیات و کلی ً [ک لن] جمع آن است. (از منتهی الارب). کلیه. و رجوع به کلیه و کلوه و کلی [ک لن] شود، پشیزه که بر توشه دان و جز آن دوزند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، دو تندی نزدیک قبضۀ کمان از دو طرف آن یا بستنگاه دوال از کمان یا سه شبر از قبضۀ آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، پر مرغ که بعد اباهر است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
- کلیهالسحاب، فرود وی. (منتهی الارب) (آنندراج). فرود ابر. (ناظم الاطباء). الکلیه من السحاب، پائین ابر. (از اقرب الموارد).
- کلیهالوادی، کرانۀ وادی. (ناظم الاطباء). و رجوع به کلی [ک لا] شود
لغت نامه دهخدا