جدول جو
جدول جو

معنی کلل

کلل
(کَ لَ)
بمعنی کلکی باشد و آن پری است که پادشاهان و جوانان خوش صورت و مردم شجاع و دلاور در بزم و رزم بر سر دستار و کلاه زنند و آن راجیغه هم می گویند. (برهان). پری که دلیران و پهلوانان بر دستار زنند و آن را جیغه و کلگی نیز گویند. (آنندراج). جیغه. جغه. (فرهنگ فارسی معین) :
سلطان شرق و غرب که خورشید پیش او
گاه از کله حجاب کند گاه از کلل.
سوزنی (از فرهنگ رشیدی).
در هوای چمن باغ علی رغم کلاغ
شاخ گلها زده اند از پر طاوس کلل.
سلمان ساوجی (از آنندراج).
و رجوع به کلکی شود
لغت نامه دهخدا