کبوتر را گویند وبه عربی حمام خوانند. (برهان). کبتر. (یادداشت مؤلف). کپتر. کوتر. (انجمن آرا) (آنندراج) : چو سرما شود سخت لاغر شوند به آواز مانند کفتر شوند. فردوسی (از انجمن آرا). - کفترباز، کبوترباز. آنکه کبوتر نگه دارد و قسمتی از اوقات خود را به بازی با آنها یا در تیمار داشت آنها بگذراند. - کفتربازی، بازی با کبوتر. عمل کفترباز. - کفترخان، کبوترخان. (یادداشت مؤلف). کبوترخانه