معنی کشورگیری کشورگیری (کِشْ وَ) مملکت گیری. کشورستانی. مملکت ستانی. ملک گیری: گر تو لشکرشکنی داری و کشورگیری پادشاه از چه دهدگنج به لشکر از خیر. سوزنی. کار لشکرشکنی دارد و کشورگیری در چنین کار پسندیده چرا این تأخیر. سوزنی لغت نامه دهخدا