جدول جو
جدول جو

معنی کشوث

کشوث
(کُ)
نام دوائی است که تخم آن را به سریانی دینارو به عربی بزرالکشوث خوانند. (برهان). گیاهی است شبیه به ریسمان که بر درخت می پیچد و بیخ در زمین نباشد و در آن لغات است کشوثا، کشوثاء، اکشوث. (آنندراج). عشقه باشد و آن گیاهی است که بر درخت پیچد وخشک کند. افتیمون. فقد. پرشن. حماض الارنب. فرغند. زحموک، سبع الکتان. خامول الکتان. قریعه الکتان. سبع الشعراء. سس. سن. سرند. (یادداشت مؤلف). هو شی ٔ یلتف علی الشوک و الشجر یشبه اللیف المکی لاورق له و له زهر صغار بیض فیه مراره و عفوصه و الغالب علیه جوهر المر. (ابوعلی در مفردات قانون). لیث گوید آن نباتی است که او را بیخ نبود رنگ اوزرد باشد و بر درخت خار و آنچه نزدیک او بود متعلق شود او را با نبید بیامیزند قوت او زیاد شود. (ترجمه صیدله). گیاهی است مانند ریسمان باریک بی برگ و ساق و مایل به زردی و تیرگی و بر خارها و گیاهان می تند و گلش ریزه و مایل بسفیدی و تخمش کوچکتر از تخم ترب و مایل به تندی وزردی. (تحفۀ حکیم مؤمن) : خورشید دلالت کند بر کشوث نیشکر و من. (التفهیم)
لغت نامه دهخدا