جدول جو
جدول جو

معنی کسیر

کسیر
(کَ)
شکسته شده و شکست خورده. (ناظم الاطباء). شکسته. (منتهی الارب). مکسور. (اقرب الموارد). ج، کسری (ک را) و کساری (ک را) . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
- شاه کسیر، گوسپندی که یکی از دست و پای آن شکسته شده باشد.
- ناقه کسیر، ناقه کسیره، ماده شتر شکسته اندام. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
، پوسیده، بیچاره. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا