روفتن خانه را. (از منتهی الارب) (از آنندراج). روفتن خانه را و جاروب کردن. (ناظم الاطباء) ، رندیدن و ربودن باد خاک را و روفتن زمین را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). روفتن باد خاک را از زمین. (از اقرب الموارد) ، پاک کردن چاه و مانند آنرا. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کندن و بردن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، برجای ماندگی و سنگینی در دست و پای. (از اقرب الموارد) ، ما اکسحه،چه گران و سنگین است. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سنگین بودن یک پای در رفتن که در هنگام رفتن آن را بر زمین کشد. (از اقرب الموارد)