ورزیدن. (از منتهی الارب). طلب روزی کردن و ورزیدن برای اهل خود. (ناظم الاطباء). الفغدن. الفنجیدن. (یادداشت مؤلف). روزی جستن و رسیدن به روزی. (منتهی الارب) ، سود بردن از مالی. (از ناظم الاطباء). طلب کردن و سود بردن مال و علم را. (از اقرب الموارد). جلب نفع و دفع ضرر و این فعل برای خدای تعالی بکار نرودکه او منزه از جلب نفع و دفع ضرر است. (از تعریفات) ، جمع کردن. (از اقرب الموارد). گرد آوردن. (آنندراج) (از منتهی الارب). حاصل کردن. (غیاث اللغات). جمع کردن چیزی را و فراهم آوردن آنرا. (از ناظم الاطباء) ، چیزی به مشقت پیدا کردن. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 81). بدست آوردن با رنج، ورزانیدن کسی را مال (منتهی الارب) (آنندراج). ورزانیدن کسی را با سود برد از مال. (ناظم الاطباء). حاصل کردن چیزی کسی را. (تاج المصادر بیهقی). کسب کردن و حاصل کردن چیزی کسی را. (المصادر زوزنی) (ازاقرب الموارد). و این فعل با دو مفعول متعدی شود گویند کسب زیداً مالا و علماً. (از اقرب الموارد)