جدول جو
جدول جو

معنی کره

کره
(کَ / کُ)
سختی و مشقت. یقال: قمت علی کره، ای مشقت (منتهی الارب) ، به زحمت و مشقت برخاستم. (ناظم الاطباء). مشقت و گفته اند کلمه بفتح اول به معنی اکراه است و به ضم به معنی مشقت. (از اقرب الموارد) ، فعلته کرهاً، یعنی اکراهاً. زجاج گوید: هرچه را در قرآن کره توان خواند فتح آن هم جایز است مگر قول خدای تعالی در سورۀ بقره: کتب علیکم القتال و هو کره لکم. (قرآن 216/2) (از اقرب الموارد) ، اباء. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). امتناع. (ناظم الاطباء) ، امتناع من حیث العقل و من حیث الطبع و من حیث الشرع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا