معنی کرند کرند (کُ رُ) کرنده. (ناظم الاطباء). کرنگه. (از برهان). لیف جولاهگان و شوی مالان باشد و آن جاروب مانندی است که بدان آش و آهار بر تارۀ جامه مالند. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به کرنده و کرنگه شود لغت نامه دهخدا