معنی کرج کرج (رَ دَ) تباه گردیدن نان و کره برآوردن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). فاسد شدن و کپک گرفتن نان. (از اقرب الموارد). کره برآوردن و تباه شدن نان و سبزی و مانند آن از دیرماندگی. معرب کرۀ فارسی است. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا