جدول جو
جدول جو

معنی کربشه

کربشه
(رَ)
گرفتن چیزی را و بستن آن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). یقال: کعبشه و کربشه. (اقرب الموارد) ، فراهم آوردن ستور پاها را جهت برجستن و مانند آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، رفتن چون رفتن بندی. (از اقرب الموارد). رجوع به کربسه شود
لغت نامه دهخدا