جدول جو
جدول جو

معنی کدیه

کدیه
(کُدْ یَ)
سختی روزگار، زمین درشت تابان سخت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، کدی ً. یقال: ضب کدیه و ضباب کدیه، سمی به لولعه بحفر الکدیه. (منتهی الارب). ضب الکدیه و ضباب الکدی، بسبب ولع او (سوسمار) به کندن اراضی درشت. (از اقرب الموارد)، کلوخ و جز آن سخت میان سنگ و گل. (منتهی الارب). چیزی سخت میان سنگ و گل. (از اقرب الموارد)، طعام و شراب فراهم آوردۀ انبارساخته. (منتهی الارب). آنچه گرد آید از طعام و خاک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا