برزیگری. دهقانی. زراعت کردن. (برهان) (آنندراج). فلاحت. (ناظم الاطباء) : ماه به ماه می کند شاه فلک کدیوری عالم فاقه برده را توشه دهد توانگری مائده سازد از بره بر صفت توانگری برزگری کند به گاو ازقبل کدیوری. خاقانی. ، باغبانی. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، صاحب خانه بودن. کدخدایی، ریش سفیدی قوم. ریاست طایفه. (فرهنگ فارسی معین)