جدول جو
جدول جو

معنی کحل

کحل
(رَفْوْ)
سرمه کشیدن چشم را. (منتهی الارب). کحل گذاردن در چشم. (اقرب الموارد) ، سخت شدن سال. (منتهی الارب). کحل سنه، سختی آن. (اقرب الموارد) ، کحل سنون قوم را، سال قحط رسیدن ایشان را و ضرر رسیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سبزی گیاه را نمودار کردن زمین. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا