شاه کبودجامه، معاصر تکش خوارزمشاه بوده و شعر نیکو می گفته است، و شاهد این معنی و این نام بیت اوست که گفته جامه ام را نام از سودای تو گشته کبود ورنه نام جامۀ من اطلس و دیباستی. (آنندراج). نصرت الدین، معاصر سلطان تکش خوارزمشاه بود، و سلطان تکش عزم گرفتن او کرد و فرمان داد تا سر او را به خدمت آرند اما او خود به خدمت آمد و این رباعی بفرستاد: من خاک تو در چشم خرد می آرم عذرت نه یکی، نه ده، که صد می آرم سر خواسته ای به دست کس نتوان داد می آیم و بر گردن خود می آرم. و تکش وی را بخشید. (لباب الالباب چ سعید نفیسی ج 1 ص 52 و 53)