نرم و سست دویدن یا کوتاهی کردن در دویدن. (آنندراج) (منتهی الارب) ، کبن جامه، درون رویه درنوردیدن جامه را پس بردوختن، کبن هدیۀ کسی، بازداشتن هدیۀ او را، برگرداندن نیکی خود را از همسایۀ خود سوی غیر آنها، کبن از چیزی، بددل شدن و بازگردیدن از آن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، ناپیدا کردن و محو ساختن (چیزی را). (ازمنتهی الارب). غایب کردن (چیزی را). (از اقرب الموارد) (زوزنی). و زدن به سنگ. (زوزنی) ، داخل شدن ثنایا از بالا و پایین در حفرۀ دهن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، کبن دلو، درنوشتگی لب دلو، کبن آهو، دوسیدن آهو بر زمین. (منتهی الارب). چسبیدن آهو بزمین. (از اقرب الموارد) ، فربه شدن. (از منتهی الارب)