معنی کب
- کب (رَ)
- بر روی درافکندن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : کب اﷲ عدوه، بر روی افگناد خدای دشمن او را. (ناظم الاطباء) ، برگردانیدن، گران شدن، آتش افروختن، گروهه گردانیدن رشته را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، دست و پای شتر را زدن. (با شمشیر و مانند آن) (از اقرب الموارد)
