معنی کاوکاو
- کاوکاو
- خوب تفتیش کردن، (آنندراج)، تفحص و تجسس و تفتیش، (برهان)، کاوش، (غیاث)، از ’کاویدن’، بمعنی کاویدن با شدت و حدت، (حاشیۀ برهان چ معین) :
تنگ شد عالم بر او از بهر گاو
شور شور اندر گرفت و کاوکاو،
رودکی،
، ژکیدن، (اسدی)، آواز دادن، (غیاث) (سراج اللغه)
