جدول جو
جدول جو

معنی کارسازی

کارسازی
عمل کارساز، تیاری و تدارک، (ناظم الاطباء)، تهیۀ اسباب:
مغنی کجائی به گلبانگ رود
بیاد آور آن خسروانی سرود
که تا وجد را کارسازی کنم
برقص آیم و خرقه بازی کنم،
حافظ،
، آمادگی، مهم سازی، ظرافت، صنعت و دستکاری، چابکی، و چالاکی، مکر و مکاری و حیله بازی در کار، ادا و تسلیم، پرداخت، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا