آلات باشد از آن خانه و هر چیز، (لغت فرس اسدی)، آلات هر چیز باشد، (اوبهی)، اسباب خانه را گویند، (جهانگیری)، آلات و ادوات و ضروریات و مایحتاج خانه را گویند از هر چیز که باشد، (برهان) : اکنون سور است و مردم آید بسیار کار شگرف است و صحن ساخته کاچار، نجیبی، تا میان بسته اند پیش امیر در تک و تاز کار و کاچارند، ناصرخسرو، نگه کن شگفتی بمستان بستان که هریک چه بازار و کاچار دارد! ناصرخسرو، اصل جنبش چرا نگوئی چیست ؟ چون نجوئی که این چه کاچار است ؟ ناصرخسرو، در طلب آنچه نیاید بدست زیر و زبر کردی کاچار خویش، ناصرخسرو، این دیو هزیمتی است زینجادر منگر تو بدانکه ساخت کاچاری، ناصرخسرو (دیوان ص 469)، و رجوع به کاچال شود