معنی کاج کاج کاژ، لوچ، احول، دوبین: اخ اخی برداشتی ای گیج کاج تا که کالای بدت یابد رواج، مولوی، این قضا را هم قضا داند علاج عقل خلقان در قضا گیج است و کاج، مولوی لغت نامه دهخدا