جدول جو
جدول جو

معنی کابلج

کابلج
(لِ)
انگشت کوچک دست و پا باشد و به عربی خنصر گویند. (برهان). انگشت کوچک مطلقا. شمس فخری بمعنی انگشت کوچک دست آورده و گفته:
چون به استحقاق، شاهی ممالک زان اوست
خاتم ملک سلیمان دارد اندر کابلج.
و حق آن است که بمعنی مطلق انگشت کوچک است و خصوصیت دست از قرینۀ مقام ناشی شده. (انجمن آرا) (آنندراج). این لغت مخفف کابلیج است. رجوع به کابلیج شود
لغت نامه دهخدا