معنی قور
- قور (رُ بَ)
- بر سر هر دو پای رفتن تا آواز آن شنیده نشود، فریب دادن شکار را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، گرد بریدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گرد بریدن چیزی را. (آنندراج) ، خسته کردن زن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شکستن و کندن چشم را. قار الرجل فلاناً، قفاء عینه. (از اقرب الموارد)
