جدول جو
جدول جو

معنی قوچ

قوچ
گوسفند شاخ دار جنگی را گویند، (آنندراج) (برهان)، میش شاخ دار نر، (فرهنگ نظام)، قچ، کبش (معرب آن)، (حاشیۀ برهان چ معین)، قچقار، گوسفند نر سه یا چهار ساله اخته ناشده که غالباً شاخ دارد، بز کوهی، (فرهنگ فارسی معین)،
- سر قوچ به سلامت بودن، سابقاً داشها و لوطیهای محل قوچ جنگی در خانه نگهداری میکردند، سر قوچ فلان بسلامت باشد (سرش سلامت باد)، (فرهنگ فارسی معین)،
- قوچ باز، کسی که قوچ برای جنگیدن و مسابقه گذاردن نگهداری میکند،
- قوچ بازی، عمل قوچ باز،
- قوچچی، لوطیهای قفقاز در دورۀ تزارها، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا