پرنده ای است از جنس مرغابی که گردن دراز و پرهای نرم و لطیف برنگ سیاه و سفید دارد و در آب شنا میکند، در نرمی و لطافت به پرهای آن مثال زنند، این پرنده را جویینه نیز گویند، (ناظم الاطباء)، غاز بسیار بزرگ که پرهای بسیار نرمی دارد و در متکا و بالش و تشک می کنند، (فرهنگ نظام)، - در پر قو خوابیدن، کنایه از در ناز و نعمت پرورش یافتن، - قو نپریدن در جایی، خلوت بودن، بی اغیار بودن، وحشتناک بودن جایی، قو در آنجا نمی پرد را در محلی گویند که هیچکس را در جای دخل نباشد و از حال آنجا کسی خبردار نبود و بسیار جای دهشتناک و مهیب بود، (آنندراج) : خیل ملک ز بیم در آن کو نمی پرد آنجا که رنگ رو پردم قو نمی پرد، تأثیر (از فرهنگ نظام)، در تکیۀ فراغت ما قیل و قال نیست آنجا که هست بالش ما قو نمی پرد، تأثیر (از آنندراج)