معنی قمع قمع(قُ مَ) علتی است مانند تخمه. (از منتهی الارب). اقرب الموارد بدین معنی قمع ضبط کرده است، جمع واژۀ قمعه. (ازمنتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قمعه شود لغت نامه دهخدا