جدول جو
جدول جو

معنی قمص

قمص
(رَ صَ)
برجستن اسب و جز آن و برداشتن دو دست را معاً و بنهادن هر دو را معاً. (منتهی الارب). برسکیزیدن. (تاج المصادر) (از اقرب الموارد) ، درکشیده شدن پی اسب. (منتهی الارب) ، برجهانیدن دریا کشتی را به موج و بسیار جنبش دادن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا