جدول جو
جدول جو

معنی قمچی

قمچی
(قَ)
شلاغ. سوط. تازیانه. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
قمچی نیاز بند و جفا را بهانه کن
با عاشقان سخن بسر تازیانه کن.
سیفی (از آنندراج).
و پوست بیرونی جوز هندی که آن را نارگیس گویند در حوض آب اندازند تا تمام نرم شود و آن را می کوبند و با آن لیف به هم آمیخته جهت لنگر کشتی و قمچی و انواع ریسمان ها تابند. (فلاحت نامۀ غازانی)
لغت نامه دهخدا