جدول جو
جدول جو

معنی قلائد

قلائد
(قَ ءِ)
جمع واژۀ قلاده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قلاده شود.
- ام القلائد، میانکک زرین در گردن بند. (مهذب الاسماء).
- قلائدالخیل، کنایه از بزرگواران. گویند: نساء بنی فلان قلائدالخیل، ای هن کرام، زیرا جز اسب پیشرو نجیب را قلاده به گردن ننهند. (اقرب الموارد).
- قلائدالشعر، باقیماندۀ از شعر بر زمانه. (منتهی الارب). اشعاری که بر روزگار بماند و به خاطر نفاستی که داردهمواره محفوظ باشد و فراموش نگردد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا