جدول جو
جدول جو

معنی قلاع

قلاع
(قُ)
گل تراشه که بعد خشک شدن آب کفته گردد، خاک درواشده که زیر او سماروغ برآمده باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و مشدد نیز آید، بیماریی است گوسفندان راکه در دهن پیدا آید. (منتهی الارب). بثرات تکون فی جلده الفم و اللسان. (اقرب الموارد). قرحه ای است که در دهان و بر زبان پدید آید و رفته رفته گسترش یابد. این بیماری در کودکان بسیار است و اقسامی سفید و زرد و سیاه دارد. (از قانون ابوعلی کتاب 3 چ طهران ص 94). در اصطلاح پزشکی بثوراتی باشد که بر پوست دهان و زبان احداث شود و اگر آن بثورات در زیر پوست متورم گردد و جراحت کند آکله و قروح خبیثه آن را نام کنند، به اقلاع جمع بسته شود. و قلاع گوش شقاقی را نامند که در بیخ گوش احداث شود و ایجاد ماده ای کند که آب زرد از آن بیرون آید، و این بیماری بیشتر در کودکان بروز کند. (کشاف اصطلاحات الفنون از بحرالجواهر). و رجوع به ذخیرۀ خوارزمشاهی شود
لغت نامه دهخدا