جدول جو
جدول جو

معنی قطر

قطر
(رَ وَ)
سنجیده گرفتن یک جله یا یک تنگبار را، و باقی به این حساب ناسنجیده به گزاف گرفتن. (منتهی الارب). قطب. (اقرب الموارد). آنکه یک لنگه از خرما یا کالا یا حبوبات را بسنجد و مابقی آن را ناسنجیده و به تخمین اکتفا کنند. ازابن سیرین روایت شده که قطر مکروه است. ابومعاذ گوید: قطر خود خریدوفروش است، و ابوعبید گوید: قطر نوعی از برد است. (معجم البلدان). رجوع به قطب شود
لغت نامه دهخدا