معنی قضقاض قضقاض (قُ) اسد. (اقرب الموارد). شیر بیشه. (منتهی الارب). و فعلال به ضم فاء جز در این مورد نیامده است. (اقرب الموارد). رجوع به قضقاض شود لغت نامه دهخدا