جدول جو
جدول جو

معنی قصاص

قصاص
(قُ)
منتهای روئیدنگاه موی سر از پس و پیش. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، موی پیشانی. (منتهی الارب) ، پیوندگاه هر دو سرین. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و به فتح و کسر قاف نیز آمده و ضم آن بهتر است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قصاص و قصاص شود، منتهای قفا. (منتهی الارب). حد القفا. (اقرب الموارد) ، فریزجای از میانۀ سر. (منتهی الارب). جای حرکت مقراض از میانۀ سر. مجری الجلمین، ای المقص من الرأس فی وسطه. (اقرب الموارد) ، قسمی از خلر است، رقیق القلاف و کوچکدانه و بسیار سفید. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا