جدول جو
جدول جو

معنی قصار

قصار
(قَصْ صا)
گازر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). جامه کوب:
شمشیر او قصار کین شسته به خون روی زمین
پیکان او خیاط دین دلدوز کفار آمده.
خاقانی.
تیغت که مطرا کرد این عالم خلقان را
خورشید لقب دادش قصار جهانداری.
خاقانی.
رجوع به گازر شود
لغت نامه دهخدا