جدول جو
جدول جو

معنی قرو

قرو
(قَرْوْ)
حوض، جوی بزرگ ودراز که در آن ستوران آب خورند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، زمین که قطع نشود. (منتهی الارب) (آنندراج). الارض لاتکاد تقطع. (اقرب الموارد) ، آب راهۀ انگوردان و شکاف آن، بن درخت خرما و جز آن که آن را کاواک کنند و در وی نبیذ ریزند و از آن تغارۀ بزرگ سازند، پنگان و قدح چوبین. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، آوند خرد از آن وکاسۀ تنگ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). ج، اقراء، اقر، اقروه، قری ّ. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا