اندام پیش، خلاف دبر، مقدم و پیشگاه نشانه. گویند: وقعالسهم بقبل الهدف و بدبره، ای من مقدمه و مؤخره، روی کوه، بن کوه، کمر کوه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گویند: انزل فی قبل الجبل، ای فی سفحه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، اول زمان، نخستین موسم. گویند: کان ذلک فی قبل الشتاء و الصیف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ قبیل. (ناظم الاطباء)