- قبل
- پیش
معنی قبل - جستجوی لغت در جدول جو
- قبل
- پیش، جلو، سابق، در زمان گذشته
- قبل
- جانب، طرف، نزد، طاقت و قدرت، جهت، سبب
- قبل
- رو به رو، پیش، جلو، اندام پیش، آلت تناسلی
- قبل
- پیش، نقیض بعد نزد، جانب
- قبل ((قِ بَ))
- نزد، پیش
- قبل ((قَ))
- پیش، مقابل بعد
- قبل ((قُ بُ))
- روبرو، پیش، جلو چیزی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشین
پرستش سو، نمازسوی
پیشتر، پیش از این
جهت خانۀ کعبه در شهر مکه که مسلمانان رو بدان نماز می خوانند، سمتی که هنگام گزاردن نماز به آن رو می کنند، کعبه، خانۀ کعبه
آنامیتی، نیمروز (جنوب) منسوب است به قبله، طرف جنوب
جهتی که روی بدان آورند در نماز، کعبه شریف، سجده گاه، طریقه، روش
پیش از این
((قَ لَ یا لِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی از مهره که بدان مردان را بند کنند و نیز به جهت دفع چشم زخم بر گردن اسب بندند
بوسه، ماچ
Previous
Formerly, Previously
anterior
anteriormente
предыдущий
vorherig
früher
poprzedni
wcześniej
ранее , ранее
раніше , раніше
попередній
previo
anteriormente
précédemment
précédent