شکننده کامها. (مهذب الاسماء). چیره. غالب. مقهورکننده. (مهذب الاسماء) : قوی کننده دین محمد مختار یمین دولت محمود قاهر کفار. فرخی. در شهری مقام مکنید که در او حاکمی عادل و پادشاهی قاهر نباشد. (تاریخ بیهقی). باید دانست نیکوتر که نفس گوینده پادشاه است مستولی و قاهر و غالب. (تاریخ بیهقی). بر اهل بدعتی به سخن غالب بر مال و نعمتی به سخا قاهر. سوزنی. وجودش بر همه موجود قاهر نشانش بر همه بیننده ظاهر. نظامی