جدول جو
جدول جو

معنی قاهر - جستجوی لغت در جدول جو

قاهر
(پسرانه)
چیره، توانا
تصویری از قاهر
تصویر قاهر
فرهنگ نامهای ایرانی
قاهر
غالب، زبردست، چیره
تصویری از قاهر
تصویر قاهر
فرهنگ لغت هوشیار
قاهر
((هِ))
چیره، غالب
تصویری از قاهر
تصویر قاهر
فرهنگ فارسی معین
قاهر
چیره شونده، مقهور کننده، چیره، غالب، زبردست، شامخ، بلند و مرتفع
تصویری از قاهر
تصویر قاهر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاهره
تصویر قاهره
(دخترانه)
مؤنث قاهر، نام پایتخت مصر
فرهنگ نامهای ایرانی
مونث قاهر و پایتخت مسر، شتابزدگی، آغاز هر چیز، سرسینه مونث قاهر: دولت قاهر ملوک قاهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاهره
تصویر قاهره
((هِ رِ یا رَ))
مؤنث قاهر. غالب، چیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاهره
تصویر قاهره
مؤنث واژۀ قاهر، چیره شونده، مقهور کننده، چیره، غالب، زبردست، شامخ، بلند و مرتفع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساهر
تصویر ساهر
(پسرانه)
بیدار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاهر
تصویر زاهر
(پسرانه)
عربی درخشان، تابان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهر
تصویر شاهر
(پسرانه)
مشهور، نامی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهر
تصویر ماهر
کار آزموده، چیره دست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قاطر
تصویر قاطر
استر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قاره
تصویر قاره
خشکاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قادر
تصویر قادر
توانا، توانمند، نیرومند
فرهنگ واژه فارسی سره
روشن آشکار، برتر داناتر، ملازرگ رگ کوچکی درسر روشن درخشان، آشکار هویدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاهر
تصویر طاهر
(پسرانه)
پاکیزه، بی گناه، معصوم، نام یکی از پسران پیامبرص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قادر
تصویر قادر
(پسرانه)
دارای قدرت، توانا، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قهار
تصویر قهار
(پسرانه)
نیرومند، پرزور، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ظاهر
تصویر ظاهر
آشکار، نما، رویه، نمایان
فرهنگ واژه فارسی سره
روشن صاف درخشان نورانی منور. یا احمر زاهر سرخ پر رنگ، گیاهی که زیبایی درخشان دارد، گیاه خرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساهر
تصویر ساهر
بیدار مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقهر
تصویر اقهر
چیره تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داهر
تصویر داهر
روزگار سخت، از ویژه نام های تازی، سخت و شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهر
تصویر شاهر
مشهور، معروف، نامی، سرشناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قادر
تصویر قادر
باقدرت، توانا، نیرومند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باهر
تصویر باهر
روشن، درخشان، ظاهر، آشکار، فائق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهر
تصویر ماهر
استاد، زبردست، حاذق، کار آزموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاسر
تصویر قاسر
کسی که دیگری را به زور به کاری وادارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاهر
تصویر طاهر
مقابل نجس، پاک، پاکیزه، بی گناه، خالص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاهر
تصویر زاهر
تابان، درخشان، کنایه از دارای امتیاز و تشخیص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاصر
تصویر قاصر
کوتاه، نارسا، عاجز، قصور کننده، کوتاهی کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظاهر
تصویر ظاهر
پیدا، آشکار، هویدا، نمایان، از نام های خداوند
ظاهر ساختن: آشکار کردن، نمایان ساختن، ظاهر کردن
ظاهر شدن: آشکار گشتن، نمایان شدن، کنایه از تحقق یافتن
ظاهر کردن: آشکار کردن، نمایان ساختن
ظاهر گشتن: آشکار گشتن، نمایان شدن، کنایه از تحقق یافتن، ظاهر شدن
ظاهر و باطن: کنایه از همه چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهار
تصویر قهار
متبحر، حرفه ای، قوی، از نام های باری تعالی، چیره، غالب، انتقام گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاره
تصویر قاره
هر یک از قطعات پنج گانۀ وسیع و پیوستۀ خشکی های زمین مثلاً قارۀ آسیا، قارۀ اروپا، برّه
قارۀ سیاه: کنایه از افریقا
فرهنگ فارسی عمید