جدول جو
جدول جو

معنی قاش

قاش
قسمت جلو زین اسب که از چوب یا شاخ یا فلز سازند، قاش زین، قاچ زین (کاتب)، کوهۀ زین، قرپوش،
- امثال:
قاش زین را بگیر زمین نخوری، اسب سواری پیشکشت،
، ابرو، (غیاث)
برشی از خربوزه، (منتهی الارب)، قاچ، ریزه، پاره، قطعه، (ناظم الاطباء)، رجوع به قاچ شود
معرب قسی، پولی که نقرۀ آن پست و سخت باشد، (المعرب جوالیقی ص 257)، احمد محمد شاکر در حاشیه گوید: تعریب کلمه خطا است و درست این است که قاش از قسوه به معنی سختی گرفته شده است، (حاشیۀ المعرب ص 257)، رجوع به قاشی شود
نوعی ماهی در رود نیل که پوزۀ بسیار دراز شبیه به نوک مرغ دارد و ماهی پرگوشت و خوش طعمی است، (دزی ج 2 ص 295)
لغت نامه دهخدا