ماست. دوغ. در تداول عامیانه نانخورش. ادم. ادام، صبغ. سباغ. (ناظم الاطباء). - امثال: گفتم قاتق نانم شود قاتل جانم شد. هم حلوای مرده هاست هم قاتق زنده ها. ، ترشی که بر آشها کنند. (آنندراج). و آن ترکی است وآن را به فارسی کتخ گویند. (غیاث). چاشنی، روزی. روزی حلال: قاتق نان خود بهم رسانید، یعنی چیزی از کسب حلال بهم رسانید و از پریشانی درآمد. (آنندراج)