جدول جو
جدول جو

معنی فیروزمندی

فیروزمندی
(مَ)
فیروزی. پیروزی. فیروز شدن. پیروز گشتن. فرخ فالی:
به فرخ فالی و فیروزمندی
سخن را دادم از دولت بلندی.
نظامی.
سپه را که فیروزمندی رسد
ز یاری ّ یکدل بلندی رسد.
نظامی.
ببینیم کز ما بلندی که راست
در این کار فیروزمندی که راست.
نظامی
لغت نامه دهخدا