معنی فنجیدن فنجیدن (مُ / مِ بَ زَ اَ دَ) خمیازه. خود را کشیدن پیش از آنکه تب به هم رسد، و آن را به عربی قشعریره و تمطی گویند، و در حالت خمار شراب و خمار خواب نیزاین حالت به هم میرسد. (برهان). رجوع به فنج شود لغت نامه دهخدا