این انتساب فقاع ساز و فقاع فروش را افاده کند. (سمعانی). مویزآب فروش. آبجوفروش. (یادداشت مؤلف). بوزه فروش و آنکه برف و دوشاب بفروشد. (آنندراج) : در این میان مردی فقاعی - حاجب بگتغدی - رفته بود تا لختی یخ و برف آرد. (تاریخ بیهقی). نه از دروگر و از کفشگر خبر دارم نه بر فقاعی و پالیزبان ثنا خوانم. مسعودسعد. یکی دکان فقاعی ار یابم بدل شربت سه گانه خورم. خاقانی. روزی فقاعیی بود در جوار حضرت... (انیس الطالبین)