معنی فضخ فضخ (دَ) شکستن چیزی را. و لایکون الا فی شی ٔ اجوف، سر شکستن کسی را، کور کردن چشم کسی را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، یکباره ریختن آب را. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا