جدول جو
جدول جو

معنی فصیله

فصیله
(فَ لَ)
مؤنث فصیل. (اقرب الموارد). رجوع به فصیل شود، شتربچۀ ماده، گروه و خویشان و نزدیکان مرد. (منتهی الارب). وگویند نزدیکترین پدرانش بدو. (از اقرب الموارد). دودمان. (ترجمان علامۀ جرجانی) ، پاره ای از گوشت ران، پاره ای از اعضای بدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، طبقه ای ازطبقات انساب عرب. (از اقرب الموارد). یکی از طبقات ششگانه عرب. (سمعانی). ج، فصائل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا