معنی فروسیت فروسیت (کَ ثَ بَ) فروسه. سواری. سوارکاری. (یادداشت بخط مؤلف). سواری اسب وشناختن اسب. (غیاث). رجوع به فروسه و فروسیه شود لغت نامه دهخدا