جدول جو
جدول جو

معنی فروچکیدن

فروچکیدن
(دُشْ شُ دَ)
چکیدن. ریختن:
زواله اش چو شدی از کمان گروهه برون
ز حلق مرغ بساعت فروچکیدی خون.
کسائی.
رجوع به چکیدن شود
لغت نامه دهخدا